بی تو به سر نمی شود - شجریان آهنگ :حسین علیزاده
بی تو به سر نمی شود- شجریان و همایون آهنگ :حسین علیزاده
بی تو به سر نمی شود - ناظری آهنگ : محمد جلیل عندلیبی
بی تو بسر نمی شود - پریسا
بی تو به سر نمی شود - داریوش آهنگ:فریدزولاند-شعر:مولوی وشهیار قنبری
بی تو به سر نمی شود - افتخاری آواز
بی تو به سر نمی شود - بیژن بیژنی آهنگ : کامبیز روشن روان
بی تو به سر نمی شود - منبری آهنگ : علی رحیمیان
شعر : مولوی
بی همگان به سر شود بیتو به سر نمیشود
داغ تـــو دارد ایــن دلــم جــای دگـــر نمـیشود
دیده عقــل مســت تــو چـــرخه چرخ پست تو
گوش طرب به دست تو بیتو به سر نمیشود
جان ز تو جوش میکند دل ز تــو نـوش میکند
عقـل خـروش میکنــد بیتو به سر نمیشود
خمـر مـن و خمــار من بـــاغ مـن و بهــــار من
خــواب مـن و قــرار من بیتو به سر نمیشود
جاه و جلال من تویی ملکـت و مال من تویی
آب زلال مـن تــویــی بیتـو به سر نمیشود
گـاه سوی وفـا روی گـاه ســـوی جفا روی
آن منــی کـجـا روی بیتو به سر نمیشود
دل بنـهنــــد بــــرکنـــی تــوبــه کننــد بشکنی
این همه خود تو میکنی بیتو به سرنمیشود
بی تو اگر به سر شدی زیر جهــان زبــر شدی
بـــاغ ارم سقـــر شـدی بیتو به سر نمیشود
گر تو سری قدم شوم ور تـو کفی علـم شوم
ور بروی عــدم شــوم بیتو به سر نمیشود
خــواب مـرا ببستــهای نقش مـرا بشسـتهای
وز همهام گسستهای بیتو به سر نمیشود
گـر تـو نباشــی یار مـن گشـت خراب کار من
مونس و غمگســار من بیتو به سر نمیشود
بی تو نه زندگی خوشم بیتو نه مردگی خوشم
سر ز غم تو چـون کشم بیتو به ســر نمیشود
هر چه بگویم ای سنـد نیست جـدا ز نیک و بد
هم تو بگو به لطف خود بیتو به سـر نمیشود
شعر : مولوی
**************************************************
بی همگان به سر شود بی تو به سر نمی شود
داغ تـــو دارد این دلـــــم جـــای دگــر نمــی شود
بی تو برای شاعــری واژه خبــر نمــی شود
بغـض دوبـاره دیدنــت هست و بدر نمی شود
فکــر رسیـــدن به تو فکــر رسیـــدن به من
از تو به خود رسیده ام اینکه سفر نمی شود
بی همگان به سر شود بی تو به سر نمی شود
داغ تـــــو دارد ایـن دلــــم جـای دگـــر نمــی شود
دلم اگر به دست تو به نیزه ای نشان شود
برای زخـــم نیــزه ات سینـه سپر نمی شود
صبوری و تحملت همیشــه پشــت شیشه ها
پنجـــره جز به بغــض تو ابــــری و تر نمی شود
بی همگان به سر شود بی تو به سر نمی شود
داغ تــو دارد ایـــن دلــم جــای دگـــر نمــی شود
صبــور خــوب خانگی شریـک ضجـه های من
خنـده خستـه بودنـم زنــگ خطــر نمـی شود
حادثــه یکـی شـــدن حادثه ای ســاده نبود
مرد تو جز تو از کسی زیــر و زبــر نمی شود
به فکـر ســر سپردنم به اعتمــاد شانه ات
گریـــه بخشــایش من که بی ثمر نمی شود
همیشگـی تریـن مـن لالــــه نازنیـــن مــن
بیا که جز به رنـــگ تو دگر سحر نمی شود
بی همگان به سر شود بی تو به سر نمی شود
داغ تـو دارد ایـــن دلــــم جــای دگـــر نمی شود
شعر: مولوی و شهیار قنبری
شعر : مولوی
**************************************************
بی همگان به سر شود بی تو به سر نمی شود
داغ تـــو دارد این دلـــــم جـــای دگــر نمــی شود
بی تو برای شاعــری واژه خبــر نمــی شود
بغـض دوبـاره دیدنــت هست و بدر نمی شود
فکــر رسیـــدن به تو فکــر رسیـــدن به من
از تو به خود رسیده ام اینکه سفر نمی شود
بی همگان به سر شود بی تو به سر نمی شود
داغ تـــــو دارد ایـن دلــــم جـای دگـــر نمــی شود
دلم اگر به دست تو به نیزه ای نشان شود
برای زخـــم نیــزه ات سینـه سپر نمی شود
صبوری و تحملت همیشــه پشــت شیشه ها
پنجـــره جز به بغــض تو ابــــری و تر نمی شود
بی همگان به سر شود بی تو به سر نمی شود
داغ تــو دارد ایـــن دلــم جــای دگـــر نمــی شود
صبــور خــوب خانگی شریـک ضجـه های من
خنـده خستـه بودنـم زنــگ خطــر نمـی شود
حادثــه یکـی شـــدن حادثه ای ســاده نبود
مرد تو جز تو از کسی زیــر و زبــر نمی شود
به فکـر ســر سپردنم به اعتمــاد شانه ات
گریـــه بخشــایش من که بی ثمر نمی شود
همیشگـی تریـن مـن لالــــه نازنیـــن مــن
بیا که جز به رنـــگ تو دگر سحر نمی شود
بی همگان به سر شود بی تو به سر نمی شود
داغ تـو دارد ایـــن دلــــم جــای دگـــر نمی شود
شعر: مولوی و شهیار قنبری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
دیدگاه شما در باره این ترانه