شعر : مهدی اخوان ثالث
قاصدک
هان چه خبر آوردی
از کجا وز که خبر آوردی
خوش خبر باشی ، امّا ، امّا
گِرد بام و درِ من
بی ثمر می گردی
انتظار خبری نیست مرا
نه ز یاری نه ز دّیاری ، باری
برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس
برو آنجا که تو را منتظرند
خوش خبر باشی ، امّا ، امّا
گِرد بام و درِ من
بی ثمر می گردی
انتظار خبری نیست مرا
نه ز یاری نه ز دّیاری ، باری
برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس
برو آنجا که تو را منتظرند
قاصدک
در دل من همه کورند و کرند
دست بردار از این در وطن خویش غریب
قاصد تجربه های همه تلخ
با دلم می گویند
که دروغی تو دروغ
که فریبی تو فریب
در دل من همه کورند و کرند
دست بردار از این در وطن خویش غریب
قاصد تجربه های همه تلخ
با دلم می گویند
که دروغی تو دروغ
که فریبی تو فریب
قاصدک
هان ، ولی .... آخر .... ای وای
راستی آیا رفتی با باد
با توام ، آی کجا رفتی آری ...
راستی آیا جایی خبری هست هنوز
مانده خاکستر ، گرمی ، جائی
در اجاقی ، طمع شعله نمی بندم ، خردک شرری هست هنوز
با توام ، آی کجا رفتی آری ...
راستی آیا جایی خبری هست هنوز
مانده خاکستر ، گرمی ، جائی
در اجاقی ، طمع شعله نمی بندم ، خردک شرری هست هنوز
قاصدک
ابرهای همه عالم شب و روز
در دلم می گریند .
شعر : مهدی اخوان ثالث
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
دیدگاه شما در باره این ترانه