۱۳۹۲/۲/۱۳

عاشقانه




عاشقانه - نوری-دانلود                      آهنگ : محمد سریر

عاشقانه -  معین -دانلود                   آهنگ : کاظم عالمی



شعر : فروغ فرخزاد


عاشقانه

ای شب از رویای تو رنگین شده
سینه از عطر توام سنگین شده

ای به روی چشم من گسترده خویش
شادیــــم بخشیــــده از انــدوه بیش

همچو بارانی که شوید جسم خاک  
هستیم زآلودگی ها کرده پاک

ای تپش های تن سوزان من
آتشی در سایه ی مژگان من

ای ز گندم زارها سرشارتر
ای ز زرین شاخه ها پر بارتر

ای در بگشوده بر خورشیدها
در هجوم ظلمت تردیدها

با توام دیگر ز دردی بیـــم نیست
هست اگر، جز درد خوشبختی ام نیست

ای دل تنــگ من و این بار نـــور
های  وهوی زندگی در قعر گور

 ای دو چشمانـــت چمنزاران من
داغ چشمت خورده بر چشمان من

پیش از اینت گر که در خود داشتم
هرکســــی را تو نمــی انگاشتم

درد تاریکـی اســت درد خواستن
رفتن و بیهوده خود را کاستن

سر نهادن بر سیه دل سینــه ها
سینه آلودن به چرک کینه ها

در نوازش، نیش ماران یافتن
زهــر در لبخنـد یاران یافتن

زر نهــادن در کـف طــرارها
گمشــدن در پهنه بازارها

آه، ای با جان من آمیخته
ای مرا از گور من انگیخته

چون ستاره، با دو بال زرنشان
آمده از دور دســـت آسمان

جوی خشک سینه ام را آب تو
بستـر رگهایـــم را سیلاب تو

در جهانی اینچنین سرد و سیاه
با قدم هایـــت قدم هایم براه

ای به زیر پوستم پنهان شده
همچو خون در پوستم جوشان شده

گیسویم را از نوازش سوخته
گونه هام از هرم خواهش سوخته

آه، ای بیگانه با پیرهنم
آشنای سبزه واران تنم

آه، ای روشن طلوع بی غروب
آفتــاب سرزمیــن های جنوب

آه، آه ای از سحر شاداب تر
از بهاران تازه تر سیــراب تر

عشق دیگر نیست این، این خیرگیست
چلچراغی در سکوت و تیرگیست

عشق چون در سینه ام بیدار شد
از طلـــب پا تا ســرم ایثـــار شد

این دگر من نیستم، من نیستم
حیف از آن عمری که با من زیستم

ای لبانــم بوسه گاه بوسه ات
خیره چشمانم به راه بوسه ات

ای تشنج های لذت در تنم
ای خطـــوط پیکرت پیرهنم

آه  می خواهم که بشکافم ز هم
شادی ام یک دم بیالاید به غم

آه، می خواهم که برخیزم ز جای
همچو ابری اشک ریزم های های

این دل تنگ من و این دود عود ؟
در شبستان، زخمه های چنگ و رود ؟

این فضـای خالی و پروازها؟
این شب خاموش و این آوازها؟

ای نگاهت لای لائی سِحر بار
گـــــاهوار کودکـــان بیقرار

ای نفسهایت نسیم نیم خواب
شسته از من لرزه های اضطراب

خفته در لبخند فرداهای من
رفته تا اعماق دنیا های من

 ای مرا با شور شعر آمیخته
این همه آتش به شعرم ریخته

چون تب عشقم چنین افروختی
لاجرم شعرم به آتش سوختی

شعر : فروغ فرخزاد







هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

دیدگاه شما در باره این ترانه