شعر : مولوی
آهنگ : پرویز مشکاتیان
دستگاه نوا
پرویز مشکاتیان
جـان و جهـان دوش کجا بودهای
نـی غلطــم، در دل مــا بودهای
دوش ز هجــر تو جفـا دیدهام
ای که تو سلطان وفا بودهای
آه که من دوش چه سان بودهام
آه کــه تــو دوش کــه را بــودهای
رشـک برم کاش قبا بودمی
چونکه در آغوش قبا بودهای
زهــره نــدارم که بگویم ترا
بی من بیچاره چرا بودهای
یار سبک روح به وقت گریز
تیــزتر از بــاد صبـــا بودهای
بیتو مـرا رنج و بلا بنـد کرد
باش که تو بنـده بلا بودهای
رنگ رخ خوب تو آخر گواسـت
در حـرم لطـف خــدا بـودهای
رنگ تو داری، که زرنگ جهان
پاکـی، و هم رنگ بقا بودهای
آینهٔ رنگ تو عکس کسیست
تـو ز همـه رنـگ جـدا بودهای
شعر : مولوی
آهنگ : پرویز مشکاتیان
دستگاه نوا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
دیدگاه شما در باره این ترانه