محنت عاشقی-دانلود
شعر تصنیف : ایرج میرزا
آهنگ : منسوب به مرتضی نی داوود
دستگاه همایون
عاشقی محنـت بسیار کشید تا لب دجله به معشوقه رسید
نشــــده از گل رویـش سیراب که فلک دسته گلی داد به آب
نازنین چشم به شط دوخته بود فارغ از عاشــق دلســـوخته بود
دیـد از روی شـط آید به شتاب نوگلی چون گل رویش شاداب
گفت به به چـــه گل زیبایی لایق دست چو من رعنایی
حیف از این گل که برد آب اورا کنــــــد از منظــــره نـایـاب اورا
زین سخن عاشق معشوقه پرست جست در آب چـو ماهی از شست
خواست که آزاد کند از بندش نـام گـل بــــرد در آب افکندش
گفت رو تا که زهجرم برهی نام بی مهــری بر من ننهی
مورد نیکـــی خاصــت کردم از غم خویش خلاصت کردم
باری آن عاشق بیچاره چو بط دل به دریا زد و افتـــاد به شط
دیـــــد آبـــی اســــت فراوان و درست به نشاط آمد و دست از جان شست
دست و پایی زد و گل را بربود ســوی دلــــدارش پرتاب نمود
گفت که ای آفت جان سنبل تو ما کــه رفتیـــم بگیــر این گل تو
جز بـــرای دل مــن بوش مکن عاشق خویـش فراموش مکن
بکنش زیـب ســر ای دلبر من یاد آبی گه گذشت از سر من
شعر تصنیف : ایرج میرزا
آهنگ : منسوب به مرتضی نی داوود
دستگاه همایون
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
دیدگاه شما در باره این ترانه