شعر ترانه : معینی کرمانشاهی
آهنگ علی تجویدی
دشتگاه شور
معینی کرمانشاهی
اینهمه آشفته حالی اینهمه نازک خیالی
ای به دوش افکنده گیسو از تو دارم از تو دارم
این غرور عشق و مستی خنده بر غوغای هستی
ای سیه چشــــم سیــه مو از تودارم از تــو دارم
این توبودی کــز ازل خوانــدی به مــن درس وفا را
این توبودی که آشنا کردی به عشق این مبتلا را
من که این حاشا نکردم از غمت پروا نکردم
دین من دنیـای من از عشق جاویدان تو رونق گرفته
سوز من سودای من از نــور بی پایان تو رونق گرفته
من خود آتشی که مرا داده رنـگ فنا میشناسم
من خود شیوه نگه چشم مست تورا میشناسم
دیگر ای برگشته مژگان از نگاهم رو مگردان
دین من دنیـای من از عشق جاویدان تو رونق گرفته
سوز من سودای من از نــور بی پایان تو رونق گرفته
اینهمــه آشفتــه حالی اینهمــه نازک خیــالی
ای به دوش افکنده گیسو از تو دارم از تو دارم
این غرور عشق و مستی خنده بر غوغای هستی
ای سیــه چشم سیـــه مــو از تــــودارم از تو دارم
شعر ترانه : معینی کرمانشاهی
آهنگ علی تجویدی
دشتگاه شور
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
دیدگاه شما در باره این ترانه