۱۳۹۲/۲/۱۱

غریب آشنا










شعر ترانه : اردلان سرفراز
آهنگ: حسن شماعی زاده






 
تو از شهر غریب بی نشونی اومدی 
 تو با اسب سفید مهـــربونی اومدی

تو از دشتهای دور و جاده های پر غبار 
 برای همصدایــی همزبونـــی اومـــدی

 تواز راه میرسی پر از گرد و غبار 
تمومه انتظار میاد همـــرات بهار 

چه خوبه دیدنت  چه خوبه موندنت 
چه خوبه پاک کنم غبـــار رو از تنت

 غریــب آشنــــا دوستـت دارم بیا 
منو همرات بـبر به شهر قصه ها 

بگیر دست منو تو اون دستات

 چه خوبه سقفمون یکی باشه باهم 
بمــــونم منتظــــــــر تا برگردی پیشم

تو زندونم با تو  من آزادم

غریـــــب آشنــــــا دوستــــت دارم بیــــا
 میشینم می شمارم روزها و لحظه ها 

 تابرگردی بیای بازم اینجا

چه خوبه سقفمون یکی باشه باهم 
بمونــــم منتظــــــر تا برگــردی پیشم 

 تو زندونم با تو  من  آزادم


شعر ترانه : اردلان سرفراز
آهنگ: حسن شماعی زاده






هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

دیدگاه شما در باره این ترانه