رنگهای طبیعت- تاج اصفهانی -دانلود
شعر ترانه : شیدا اصفهانی
آهنـــــــگ : عبدالحسین برازنده
نغمه افشاری
در گلستان از طبیعت بین چه سان گشته عیان اسرار پنهان
پر شد از سبزه و گل دامان بستان
شد عیان گل به گلستان دور غم شد به پایان
شــورش مرغان شــــــد زگــــــردون به کیــــــوان
با عشق تو یکسره میـسوزم با هجر تو یکدله میسازم
پرده زرویت باز کن مهر و وفا آغاز کن
جان من آخر کن رحمی
خیز به بستان ای گل خندان جامه گلگون پوش
بـاده گلگـــون رغم رقیبــــان گنبد گــردان نوش
چون تو گلی کس ندید در چمن روزگار
خاصه که مرغی چو من بلبل بستان اوست
رو به چمن کن دیده بینش باز از هم
منظره گل بنـــگر دل کن شاد و خرم
چند به ذلت در دوران سوزم و سازم با هجران
زآتش عشقــت سوخت همه سر و سامـانــم
دل و ره ایمانم
دل تو تاکی در ره جهل و پستی سر تو تاکی خالی از شور مستی
فصل بهار است خیز تا به تماشا رویم
تکیه بر ایام نیست تازه باز آید بهار
فصل بهار است عمر تو آتش خیز و به مینا کن
مرغ چمن از نغمه دلکش واله و شیدا کن
شعر ترانه : شیدا اصفهانی
آهنـــــــگ : عبدالحسین برازنده
نغمه افشاری
یاد باد کلاس استاد شاهزیدی که سایه شان مستدام ترم دوم دانشکده هنر ۱ اصفهان
پاسخ دادنحذفاز شیراز هرهفته میرفتم و بعضی وقت میشد که نتونم خودم رو برسونم کلاس تصنیف خوانی بود و من بیخبر ازینکه هفته پیش رو امتحان ترم گرفته میشه نرفتم وهفته بعد التماس که استاد حق من این نیست و امتحان بگیرید و ایشان فرمودند تصنیف استاد در افشاری چپ کوک برای فردا اماده کن و بیا تاصبح محو گوش دادن و عظمت این اثر گذراندم و ازون روز هر یک روز زمزمه میکنم که چه درسی بود خدا میداند و اهل فن